۱۰ فیلم جنگی پادآرمانشهری جذاب و پرتنش که باید ببینید
تاریخ انتشار: ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۲۰۱۶۲۸
فیلمهای جنگی دیستوپیایی یا پادآرمانشهری به ژانری از فیلمهای تخیلی اشاره میکنند که در آن بخش سنگینی از داستان بر جنگ یا شورش متمرکز است. چارچوب زمانی این داستانها همیشه پس از اینکه نوعی از آخرالزمان زمین را به مکانی بسیار خصمانهتر از گذشته تبدیل کرده است رخ میدهد. صادقانه بگوییم که ژانر جنگی دیستوپیایی یک ژانر رایج نیست، اما در عین حال مفهوم جالبی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش روزیاتو، با انتشار اخیر فیلم جنگ داخلی یا Civil War، این ژانر کمی بیشتر در کانون توجه قرار گرفته است. بدین ترتیب این ژانر برای مدتی در ذهن مردم تازه خواهد بود و تعدادی فیلم برای انتخاب وجود خواهد داشت که از همین ژانر میآیند. از آنجایی که این ژانر اساساً یک ژانر علمی تخیلی است، بسیاری از این فیلمها دارای پیچشهای منحصربهفردی هستند، اگرچه برخی از آنها میتوانند پایه در واقعیت گرایی داشته باشند. بدین بهانه، در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ فیلم جنگی پادآرمانشهری بسیار جذاب و دیدنی آشنا کنیم که قطعاً از تماشایشان لذت خواهید برد.
۱۰- Civil War (۲۰۲۴)
فیلم جنگ داخلی که اخیراً اکران شده است، به لطف داستان جالب و کیفیت فوقالعادهاش، در باکس آفیس بسیار موفق بوده است. این فیلم توسط کمپانی A۲۴ توزیع شده است، شرکتی که فهرستی چشمگیری از فیلمها را منتشر کرده است. این فیلم داستان بازماندگان یک جنگ داخلی دوم و مدرن در ایالات متحده را دنبال میکند. جنگ بین دولت کنونی ایالات متحده و گروههای جداییطلب مختلف که همگی به دلایل مختلف مایل به خارج شدن از ایالات متحده هستند، در گرفته است.
این جنگ داخلی، آمریکا را بهدشتی از ویرانی با پناهگاههای بسیار اندک تبدیل کرده است. بازماندگان، که عمدتاً گروهی از روزنامه نگاران هستند، تماشاگران بی گناهی هستند که در میانه این درگیری ویرانگر گرفتار شده اند. داستان فیلم جنگ داخلی توسط کرستن دانست رهبری میشود، بازیگری که نقش یک روزنامهنگار مستند کننده جنگ را بازی میکند و بازیگرانی مانند نیک آفرمن، واگنر مورا، و کیلی اسپانی و دیگران نقشهای مکمل را دارند. اگر از طرفداران فیلمهای دیستوپیایی یا فیلمهای جنگی (یا هر دو) هستید، بهتر است هر چه زودتر به تماشای این فیلم بنشنید، زیرا از آن دسته فیلمهایی نیست که بخواهید از دستش بدهید.
۹- World War Z (۲۰۱۳)
تعداد بیشماری فیلم زامبی وجود دارد، اما تعداد کمی از آنها تا به حال از نظر مقیاس و حجم ویرانی با جنگ جهانی زد برابری کردهاند. همانطور که از عنوان آن پیداست، زامبیهای این فیلم واقعاً تمام دنیا را در اختیار گرفتهاند و انسانها را وادار میکنند که برای زنده ماندن جنگی تمام عیار را علیه آنها آغاز کنند. به طور معمول، فیلمهای زامبی به یک شهرک یا شهر محدود میشوند، اما World War Z نشان میدهد که همهگیری زامبیها چه تاثیر ویرانگری بر کل جهان خواهد گذاشت.
زامبیها از نظر عددی قدرت دارند، که بر هر مقدار قدرت آتشی که انسانها میتوانند داشته باشند، غلبه میکند. تدابیر دفاعی و احتیاطی که انسانها برای مبارزه با مبتلایان ایجاد میکنند، خیلی زود کارآمدی شان را از دست میدهند، زیرا در مقابل گلههای زامبیها موانعی کوچک به نظر میرسند. با بازی برد پیت در نقش یک مقام سازمان ملل که در جستجوی درمان این ویروس است، قبل از اینکه این فاجعه سیاره زمین را نابود کند، جنگ جهانی زد نه تنها یک فیلم برجسته در ژانر زامبی است، بلکه یک فیلم جنگی پادآرمانشهری فوق العاده و دیدنی نیز هست، جایی که انسانها برای نجات جان خود در برابر ارتش واقعی مردگان میجنگند.
۸- Elysium (۲۰۱۳)
در فیلم Elysium به کارگردانی نیل بلومکمپ با بازی مت دیمون، جنگ بین ثروتمندان و فقرا در گرفته است. در این دنیای تیره و تار، بیشتر زمین به دلیل دخالت انسان به محیطی کثیف و آلوده تبدیل شده است. یک درصد از نخبگان زمین به Elysium پناه میبرند، یک ایستگاه فضایی عظیم با جوی مصنوعی، چمنزارهای سرسبز و محیطهای زیبا، و امکانات بهداشتی درجه یک که میتواند فوراً هر بیماری را درمان کند. زمانی که مکس دا کوستا (دیمون)، به دلیل یک حادثه در محل کار در معرض تشعشعات هستهای قرار میگیرد، پنج روز به او فرصت زندگی داده میشود.
او که چاره دیگری نمیبیند، تصمیم میگیرد به جنگ Elysium برود تا بتواند مراقبتهای پزشکی مورد نیاز برای زنده ماندن را دریافت کند. از بخت بد او، این ایده جدیدی نیست، زیرا بسیاری دیگر نیز قبلاً همین کار را کرده و در نهایت در این مسیر کشته شده اند. در حالی که Elysium در مقایسه با اولین فیلم بلند بلومکمپ، District ۹، اعتبار و کیفیت زیادی ندارد، اما همچنان به عنوان یک فیلم اکشن عالی با جلوههای بصری منحصر به فرد و بازیهای استثنایی بازیگرانش قابل توجه است. همچنین این فیلم برخی از معضلات اجتماعی بسیار واقعی را بررسی میکند که شامل شکاف بین طبقات پایین و بالا است که تنشهای درون این فیلم دیستوپیایی را تشدید میکند.
۷- Oblivion (۲۰۱۳)
داستان فیلم فراموشی پس از حمله بیگانگان به زمین رخ میدهد. دولتهای جهان ترجیح میدهند از سلاحهای هستهای برای از بین بردن آنها استفاده کنند. با این حال، این اقدام زمین را غیر قابل سکونت میکند. بشریت به ایستگاههای فضایی که به دور سیاره میچرخند پناه میبرد. چند نفر منتخب وظیفه دارند که در زمین بمانند و مطمئن شوند که پهپادهایی که از مزارع آبی محافظت میکنند بدون مشکل کار میکنند و توسط بیگانگانی که هنوز در آنجا زندگی میکنند مورد حمله قرار نمیگیرند. یکی از این معدود افراد، جک با بازی تام کروز است.
فراموشی فیلمی است که برای درک کامل آن به بیش از یک بار تماشا نیاز دارد، زیرا با ادامه ماجرا، همه چیز کمتر ساده و سرراست میشود. روایت و فرضیه گیج کننده فیلم به آن کمک کرد تا در میان دیگر فیلمهای علمی تخیلی متمایز شود و جلوههای بصری و طراحی صدای آن نیز کاملاً بی نقص بودند. متأسفانه، در کلکسیون پرفروشهای تابستانی در سال ۲۰۱۳، این فیلم کمتر مورد توجه قرار گرفت. اگرچه ممکن است توجهی را که شایسته آن بوده به خود جلب نکرده باشد، اما فراموشی یک فیلم جنگی دیستوپیایی عالی است که قطعاً جایگاه خود را در میان بزرگان این ژانر به دست آورده است.
۶- Spectral (۲۰۱۶)
Spectral یک فیلم جنگی دیستوپیایی فوق العاده دست کم گرفته شده است که توسط نتفلیکس منتشر شد. داستان این فیلم در آینده رخ میدهد، جایی که یک جنگ داخلی کشور کوچک اروپای شرقی مولداوی را ویران میکند، و سربازان حاضر در این درگیری نه تنها خود را در حال مبارزه با سربازان دیگر، بلکه با موجودات شبح وار و نامرئی میبینند. ماهیت دقیق این موجودات در ابتدای فیلم به شکل یک راز و ناشناخته است، که ذهن مخاطبان را درگیر میکند، در این فکر که در ادامه چه اتفاقی میافتد یا بعداً چه افشاگری بزرگی رخ خواهد داد.
جدا از این روایت تازه در ژانر جنگی پادآرمانشهری، این فیلم همچنین دارای ویژگیهای بصری علمی تخیلی خاص اواسط دهه ۲۰۱۰، همراه با سلاحهای جدید بسیار جالبی است که قبلاً در سینما دیده نشده بود. این فیلم به چهار زبان مختلف از جمله انگلیسی، روسی، رومانیایی و اسلوونیایی موجود است. علیرغم ریشههای اروپایی اش، بازیگران برجسته هالیوودی زیادی در آن حضور دارند و جیمز بج دیل نقش اصلی را بازی میکند. این یک فیلم جنگی دیستوپیایی است که دشمنی را معرفی میکند که معمولاً در این ژانر مورد بررسی قرار نمیگیرد، و این یکی از چیزهایی است که آن را جدا از اکشن فوق العاده اش سرگرمکننده میکند.
۵- The Hunger Games: Mockingjay — Part ۲ (۲۰۱۵)دنیای دیستوپیایی بازیهای گرسنگی مملو از دولتهای اقتدارگرایی است که مجموعهای از مناطق را تحت کنترل دارند، دولتهایی که شهروندان جوان خود را مجبور میکنند تا هر سال در یک نبرد بقا تا پای مرگ با هم رقابت کنند، در ازای ارائه مقدار زیادی غذا، که کمیاب شده است. این سیستم، به وضوح کاملاً مضحک است. دولت به وضوح غذای کافی برای تغذیه مناسب همه را دارد، اما عامدانه تصمیم میگیرند که این کار را نکنند. با پی بردن به این موضوع، گروهی از نوجوانان و جوانان به رهبری کتنیس اوردین (جنیفر لارنس) مصمم هستند که این رویه را متوقف کنند.
این شورش، که در جهان فیلم به عنوان شورش دوم شناخته میشود، در طول فیلم ماقبل آخر این فرنچایز به اوج خود میرسد، اما در فیلم پایانی، بازیهای گرسنگی: زاغ مقلد – قسمت ۲، به یک پایان رضایت بخش میرسد. با استفاده از هر سلاحی که میتوانند در اختیار داشته باشند، همراه با مهارتهایی که در طول بازیهای گرسنگی به دست آورده اند، شورشیهای شجاع یک جنگ مقدس علیه دولت سرکوبگر را راه اندازی میکنند. این فیلمی است که به لطف موفقیت فیلمهای قبلی و موفقیت کتابهای اصلی سوزان کالینز، در زمان اکران خود سر و صدای زیادی به پا کرد. این فیلم به یکی از عناصر اصلی فرهنگ عامه جوانان تبدیل شده است و تقریباً مترادف با حال و هوای سینما در اواسط دهه ۲۰۱۰ است. کل این سه گانه دارای اکشن، روابط عاشقانه، خط داستانی و پایان بندیهای خارق العاده و رضایت بخش است.
۴- Edge of Tomorrow (۲۰۱۴)Edge of Tomorrow علیرغم کمپینهای تبلیغاتی نه چندان کافی خود، ثابت کرد که فیلمی شگفتانگیز است که دارای جلوههای بصری باورنکردنی و خط داستانی پیچیده با فرمت حلقه زمانی است. این یکی دیگر از فیلمهای جنگ دیستوپیایی با بازی تام کروز است، اما این بار او نقش ویلیام کیج را بازی میکند، یک مقام نظامی که ناخواسته وارد نبرد در خط مقدم با موجودات فرازمینی میشود. عدم تجربه رزمی او منجر به مرگش میشود. نکته امیدوار کننده این است که هر بار که ویلیام میمیرد، دوباره زنده میشود، به صبح روزی که مرده است برمی گردد، و مجبور میشود بارها و بارها همان روز را زندگی کند تا اینکه همه چیز طبق نقشه پیش برود.
امیلی بلانت، که نقش یک سرباز دیگر را نیز بازی میکند، به طرز ماهرانهای نقش مکمل در کنار کروز را بازی میکند، در شرایطی که بیگانگان به زمین حمله میکنند تا جایی که بیشتر سیاره زمین تقریباً نابود میشود. به سربازان لباسهای اسکلتی حجیم، اما قدرتمندی داده میشود که نه تنها باحال به نظر میرسند، بلکه واقعاً به دنیای فیلم نیز چیزی اضافه میکنند. همچنین Edge of Tomorrow که با نام Live. Die. Repeat. نیز شناخته میشود، یک داستان قوی علمی تخیلی است، با نقدهای عالی که بازی، اکشن و خط داستانی تامل برانگیزش را ستایش میکردند.
۳- The Matrix (۱۹۹۹)ماتریکس و دنبالههای بعدی آن در آینده رخ میدهند، زمانی که ماشینها بر جامعه بشری تسلط پیدا کرده اند. سپس بخش خودآگاهی مغز انسان بر روی یک برنامه کامپیوتری به نام ماتریکس آپلود میشود، جایی که آنها میتوانند در دنیایی بسیار شبیه به دنیایی که قبلاً میشناختند زندگی کنند. در همین حال، ماشینها انسانها را برای برداشت انرژی بیوالکتریک شان زندانی میکنند. هکر نئو با بازی کیانو ریوز محبوب، سرانجام حقیقت ماتریکس را کشف میکند و تصمیم میگیرد تا علیه ماشینها اعلان جنگ کند تا بشریت را آزاد کرده و سیاره خود را پس بگیرد.
فیلم اورجینال یک فیلم کلاسیک است که نیازی به معرفی ندارد. فیلمهای بعدی همگی از نظر کیفیت متفاوت بودند، اما در آن زمان، پدیدههای فرهنگی عظیمی به شمار میرفتند. حتی ۲۵ سال بعد، فیلم اورجینال ماتریکس به عنوان نقطه عطفی در فیلمهای جنگی دیستوپیایی و فیلمهای علمی تخیلی شناخته میشود که با استفاده از انواع تکنیکهای انقلابی برای جلوههای بصری و داستانش، بسیار تاثیرگذار بود. ماتریکس شبیه هیچ چیز دیگری در ژانر خود نبود و هنوز هم چنین است. اگر به داستانهای علمی تخیلی علاقه دارید، این فیلم را حتما ببینید.
۲- War for the Planet of the Apes (۲۰۱۷)پایان سهگانه سیاره میمونها در قرن بیست و یکم نتیجهای بسیار رضایتبخش برای یک پروژه بلندپروازانه، هرچند به خوبی اجرا شده بود. این سه گانه که با Rise of the Planet of the Apes در سال ۲۰۱۱ آغاز میشود، افول تمدن بشری و قیام میمونها را به تصویر میکشد، میمونهایی که یاد میگیرند مانند انسان صحبت کنند، همچنین اسب سواری کرده و از سلاح استفاده میکنند. آنها نیز مانند پسرعموهای انسانی خود، ظرفیت اعلان جنگ را توسعه میدهند. با شروع از سپیده دم سیارههای میمونها در سال ۲۰۱۴، میمونها نه تنها علیه انسانهایی که برای مدت طولانی به آنها ظلم کردهاند، بلکه علیه خودشان نیز اعلان جنگ کرده اند.
برخی از میمونها معتقدند که باید یاد بگیرند که با انسانهایی که به آنها ظلم کردهاند کار کنند، در حالی که برخی دیگر انسانها را بهعنوان نیروی تهدیدکنندهای میبینند که باید به میمونها اجازه دهند راه خودشان را رفته و زندگی کاملاً مستقلی داشته باشند. گروه دوم توسط سزار رهبری میشود، که اندی سرکیس در یکی از نقشهای موشن کپچر خود نقشش را بازی میکند. این خط داستانی است که در جنگ برای سیاره میمونها به اوج خود میرسد، فیلمی که از ابتدا تا انتها یک تجربه تماشای هیجان انگیز است که در آن سزار میمونها را به جایی میبرد که بتوانند در آرامش زندگی کنند. این فیلم احساسی، پر اکشن و فلسفی نیز هست، زیرا مخاطب را وادار میکند با اخلاقیات خود و طرز تلقی ما از خود در قلمرو حیوانات روبرو شود.
۱- Threads (۱۹۸۴)
Threads فیلمی است که زندگی شما را تغییر خواهد داد. این فیلم شما را به روشهایی که اصلاً فکرش را هم نمیکردید زخمی خواهد کرد. با این حال، هنوز هم یک فیلم عالی است. این فیلم تلویزیونی توسط بیبیسی تولید شده و نشان میدهد که اگر بریتانیا وارد یک جنگ هستهای شود، چه اتفاقی میافتد. جلوههای بصری این فیلم چیزی جز «ترسناک» نیست و موقعیتهای وحشتناکی را مستقیماً از کابوسهای تماشاگران در مورد یک بحران هستهای به تصویر میکشد. شاید دلیل ترسناک بودن شدید این فیلم این باشد که در زمان انتشارش در طول جنگ سرد، این سناریو کاملاً قابل انتظار و ممکن بود.
در این فیلم، جنگی بین قدرتهای شرقی و غربی در میگیرد که در نهایت به جنگ هستهای منجر میشود. تشدید درگیریهای هستهای به بخش اعظم حیات در سیاره زمین پایان میدهد. این تصویر که بازماندگان برای تامین مایحتاج دست به کارهای هولناکی میزنند در حالی که یاد میگیرند در محیطی زندگی کنند که هرگز قبل از آن تجربه اش نکرده بودند بسیار تکان دهنده است. شگفت انگیز است که این فیلم با چنین بودجه محدودی چنین تاثیرگذار بوده است. این فیلم توانست بیهودگی بقا در یک زمین لم یزرع بمباران هستهای شده را در حالی که بازماندگان باید با عواقب زیست محیطی و اقلیمی ناخوشایند ناشی از آن روبرو شوند، به تصویر بکشد. Threads فیلمی است که هرگز نباید فراموش شود، زیرا به عنوان هشداری در مورد خطرات جنگ هستهای عمل میکند.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل جلوه های بصری یک فیلم جنگی فیلم های جنگ داشته باشند خط داستانی علمی تخیلی فوق العاده جنگ داخلی میمون ها انسان ها زامبی ها هسته ای فیلم ها نه تنها یک جنگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۲۰۱۶۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا خیزش مردمی در غرب ماشین جنگی اسرائیل را متوقف میکند؟
گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا- سعید امینی: طوفان الاقصی معادلات نظام بینالملل را تغییر داده و نظم جهانی که آمریکا به دنبال آن بوده را با اخلال روبهرو کرده است. هفت ماه از این عملیات گذشته و رژیم صهیونیستی با حمله همهجانبه و گستردهای که به نوار غزه داشته و با حمایتهای همهجانبه غرب همچنان نتوانسته این منطقه را تصرف و حماس را از بین ببرد.
طوفان الاقصی تنها یک عملیات نظامی محسوب نمیشود بلکه اهدافی دیگر از قبال این عملیات دنبال میشوند؛ اهدافی ازجمله پی بردن به مظلومیت مردم فلسطین، مشخص شدن خوی وحشیگری رژیم صهیونیستی، نمایان کردن شعارهای پوچ غرب در مقوله حقوق بشر، اثبات ناکارآمدی نهادهای حقوق بشری و ارکان سازمان ملل متحد بهویژه شواری امنیت، ایجاد موج جهانی علیه جنایات رژیم صهیونیستی و آگاهسازی افکار عمومی نسبت به واقعیتهای موجود در فلسطین و اثبات کذب بودن آنچه در رسانههای غربی در خصوص مسئله فلسطین مخابره میشود.
طوفان الاقصی در دو بعد نظامی و غیرنظامی قابل تفسیر است.
هدف از بعد نظامی، اثبات شکننده بودن ساختار اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی بود که با موفقیت پیش رفت و بعد غیرنظامی آن هم تحمیل تبعات سنگین بینالمللی به رژیم صهیونیستی و حامیان غربیاش بود که تا به امروز گسترش پیدا کرده و دامن رژیم اشغالگر قدس و غرب بهویژه آمریکا را گرفته است.
این روزها شاهد خیزش اساتید و دانشجویان آمریکایی هستیم؛ اقدامی که تقریباً در تاریخ آمریکا کمنظیر و بلکه بینظیر است.
شاید کمتر کسی فکر میکرد در آمریکا بزرگترین حامی رژیم صهیونیستی چنین اتفاقاتی در جریان باشد و بیداری افکار عمومی اتفاق بیفتد آنهم در شرایطی که رسانهها بهشدت از اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی حمایت میکنند و یا در کشوری که لابیهای قدرتمند صهیونیستی تمام ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی آن را به تصرف درآوردهاند.
خیزش دانشگاهیان آمریکا حیرت و تعجب همگان را به همراه داشته و نظریهپردازان و تحلیلگران روابط بینالملل را به این انگاره واداشته که دوران نظم آمریکایی به پایان رسیده و دیگر آمریکا را نمیتوان قدرت هژمون دنیا دانست و لذا نظم جهانی جدید و در حال گذار در حال تشکیل است که باید محور مقاومت را یکی از اضلاع این نظم جهانی دانست. به عبارت بهتر، دوران ائتلافها و قطببندیها فرارسیده و دیگر هرگز شاهد یکصدایی در دنیا نخواهیم بود و به همین دلیل آمریکا و غرب هرگز نخواهند توانست واقعیتهای مربوط به فلسطین را انکار و حقایق را وارونه جلوه دهند.
«حسین کنعانیمقدم» کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با خبرنگار آنا، درباره خیزش اساتید و دانشجویان دانشگاههای آمریکا اظهار میکند: «ایالاتمتحده آمریکا در یک پارادوکسی قرار گرفته که هم میخواهد از رژیم صهیونیستی حمایت کند و آن را بهعنوان امنیت ملی آمریکا تلقی کند و هم از سوی دیگر باید پاسخ نسل جدید آمریکا را که به دنبال آزادی و حقوق بشر و موضوعات دیگر هستند را بدهد.»
این کارشناس مسائل سیاسی میافزاید: «اگر همین روند ادامه پیدا کند، علیرغم سرکوبی که دولت آمریکا با مشت آهنین انجام میدهد، شاهد رقم خوردن فروپاشی درونی در رابطه با لیبرالدموکراسی و حقوق بشر ادعایی آمریکا خواهیم بود. دولت ایالات متحده آمریکا باید از میان گزینههایی که وجود دارند یکی را انتخاب کند؛ یعنی یا به خواست ملت خود گوش فرا دهد یا اینکه به خواست و مطالبه لابی صهیونیست که میخواهد آمریکا را در باتلاق بیشتر فرو ببرد توجه کند.»
همانطور که مورد تأکید قرار گرفت، ایالات متحده آمریکا به یک پارادوکسی مبتلا شده؛ یعنی هم شعار حمایت از حقوق بشر را سر میدهد و هم از بزرگترین ناقض حقوق بشر یعنی رژیم صهیونیستی حمایت میکند. واضح و مبرهن است که در آستانه انتخابات آمریکا، هریک از کاندیداهای ریاست جمهوری نیاز شدید به حمایتهای مالی و سیاسی لابی صهیونیستی دارند و هر کاندیدایی بتواند وفاداری خود و پایبندیاش به تداوم حمایت از رژیم صهیونیستی را اثبات کند و آن را آشکار سازد از حمایتهای بیشتر بهرهمند خواهد بود و به همین دلیل دولت بایدن سیاست مشت آهنین را علیه دانشجویان و دانشگاهیان آمریکا به کار گرفته و درصدد خفه کردن صداهای مخالف برآمده است.
قطعاً هیچگاه قدرتهای غربی گمان نمیکردند چنگ غزه تا این حد زمانبر، طولانی و فرسایشی باشد و رژیم صهیونیستی با سد بزرگی به نام مقاومت برخورد کند. غرب که پیش از جنگ غزه از تبعات جنگ روسیه و اوکراین رنج میبرد و همچنان هم یک تهدید امنیتی بزرگ برایش محسوب میشد و حتی حیات اروپا را به خطر انداخته این بار با چالشی بزرگتر در غرب آسیا و در ساحل شرقی دریای مدیترانه روبهرو شده است.
اگر همین روند ادامه پیدا کند، علیرغم سرکوبی که دولت آمریکا با مشت آهنین انجام میدهد، شاهد رقم خوردن فروپاشی درونی در رابطه با لیبرالدموکراسی و حقوق بشر ادعایی آمریکا خواهیم بودآمریکاییها و کشورهای اروپایی بهویژه انگلیس، فرانسه و آلمان از همان ابتدای عملیات طوقان الاقصی واقعیتها را تحریف کردند و از چرایی وقوع این عملیات نگفتند و حق را به جنایتکار و اشغالگر بزرگ تاریخ دادند.
«عباس مقتدایی» عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار آنا، میگوید: «غربیها میخواهند جای جلاد و شهید را در تحولات غزه تغییر دهند، ولی غرب در این پروژه موفق نخواهد شد و با خیزشهایی که در اروپا و آمریکا آغاز شده این هدف به شکست کشانده خواهد شد. مردم دنیا آگاه شدهاند و در عصری که ابزارهای ارتباطاتی روز به روز گسترش و توسعه پیدا میکنند، کتمان حقیقت و تحریف واقعیتها ناشدنی است.»
نتیجهای که میتوان گرفت این است که غرب بهویژه آمریکا در شرایط سخت و دشواری قرار گرفتهاند، چون اگر به حمایتهایشان از رژیم صهیونیستی ادامه دهند امکان تشدید خیزشها و خروشهای مردمی در داخل کشورهایشان افزایش خواهد یافت و از سوی دیگر به خاطر منافع اقتصادی که از سوی لابیهای صهیونیستی میبرند، در اتخاذ یک موضع جدی علیه جنایتهای این رژیم عاجز و مردد ماندهاند.
بههرحال غربی که زمانی پروژه صلح ابراهیمی را دنبال میکرد، درصدد مظلوم نشان دادن اسرائیل برآمده بود و میخواست ایران و محور مقاومت را محور ناامنی و رژیم صهیونیستی را عنصر امنیتبخش نشان دهد ولی همه این پروژهها با عملیات طوفانالأقصی شکست خوردند و غرب در تنگنا قرار گرفت. بههرحال، سران اروپایی و آمریکایی باید تصمیم بگیرند در نظم جدید جهانی که بعد از عملیات طوفانالأقصی شکلگرفته کدام طرف میخواهند بایستند؟ آیا امنیت جهانی را فدای حمایت از یک رژیم غاصب و کودککش خواهند کرد و یا اینکه برای جلوگیری از آشوبها و اعتراضات جهانی و جلوگیری از وقوع بحرانهای بزرگ بینالمللی ماشین جنگی اسرائیل را متوقف خواهند کرد؟
انتهای پیام/